پهلوان احمد وفادار

هادي عامل/ پهلوان احمد وفادار در يکي از روستاهاي قوچان ديده به جهان گشود. در دوران کودکي پدرش را که پهلوان بود از دست داد و بعد از مدتي به همراه خانواده‌اش براي زندگي به شهرستان درگز عزيمت نمود. در نوجواني کشتي چوخه را آغاز کرد. پس از مدتي در ميادين کشتي حاضر و با حريفان خود در شهرستان درگز مبارزه نمود و با پهلوان‌ علي مشايخي کشتي گرفت و بر او غلبه کرد و از آن تاريخ به بعد در کشتي چوخه مطرح گرديد و در سال‌هاي 1327 و 1328 جهت خدمت سربازي به مشهد مقدس اعزام شد و در سربازخانه بين کشتي‌گيران چوخه درخشيد. چون شادروان پهلوان ابوالقاسم سخدري که مسئوليت ورزش لشگر را عهده‌دار بود متوجه حضور سربازي بسيار قوي و آشنا به فنون کشتي چوخه که بر تمام حريفان خود غلبه نموده بود، شد. او را به سالن کشتي آزاد برده و با آموزش فنون کشتي آزاد و فرنگي آشنا کرد و مرتب با او به تمرين کشتي ادامه داد و متوجه شد که وفادار فوق‌العاده قوي و شجاع است و او را آماده حضور در رقابت‌هاي کشتي چوخه‌اي کرد که همه ساله در روز 13 عيد نوروز در قوچان، روستاي امام مرشد برگزار مي‌شد. همه ساله مرسوم بود که روز 13 فروردين‌ماه تمام پهلوانان و قهرمانان در شهرستان‌ها و روستاها در مبارزه بسيار سنگيني شرکت کنند و جوايز خود را از بزرگان محل دريافت نمايند؛ در سال 1328 از پهلوان سخدري که صاحب بازوبند پهلواني بود دعوت به عمل آمد که جهت مبارزه شرکت نمايد. پهلوان سخدري همراه با وفادار به روستاي امام مرشد قوچان اعزام و سرباز وظيفه احمد وفادار را به پهلوانان معرفي کرده و اظهار داشت که هر‌کس اين سرباز را به زمين زده و بر او غلبه کند انگار مرا به زمين زده. ضمنا حاج احمد پهلواني مؤسس باشگاه پهلواني قوچان که خودش در اين مورد حضور داشت اظهار مي‌دارد که تمام پهلوانان منطقه آمده بودند که با پهلوان سخدري کشتي بگيرند ولي وقتي وفادار را معرفي کردند، يکي از پهلوانان به نام کربلايي ابراهيم را که از همه قوي‌تر بود آماده کردند. هر 2 پهلوان با لباس کشتي چوخه به ميدان رفتند. داوران گل کشتي را به زبان محلي خواندند و دهل و سرنا مرتب نواخته مي‌شد. جمعيت زيادي از شهرها و روستاها براي تماشاي رقابت آمده بودند و هر 2 کشتي‌گير زماني که تلاش مي‌کردند حريف را زمين بزنند سکوت مطلق بين تماشاچيان برقرار مي‌شد. بعد از چند دقيقه شادروان وفادار با فنون مخصوص خودش حريف را به زمين زده و برنده مسابقه اعلام شد. همه مردم از پيروزي وفادار بسيار ناراحت شدند وقتي که مسئولان مسابقه‌ها متوجه قوچاني بودن پهلوان وفادار شدند آرام گرفتند و با وفادار با مهرباني برخورد نمودند. شخصي به نام ملک حسين خان که مسئوليت مسابقه‌ها را برعهده داشت از تمام پهلوانان محل دعوت کرد تا براي مدت 3 ماه در منزل ايشان اردوي کشتي برقرار شود و مرتب تمرين کنند و آماده باشند تا در مسابقه‌هاي انتخابي پهلواني مشهد شرکت نموده و با وفادار کشتي بگيرند که همه پهلوانان به مشهد عزيمت نموده و با پهلوان احمد وفادار کشتي گرفتند و وفادار بر تمام آن‌ها غلبه کرد و پيروزي را از آن خود کرد. بعد از آن زيرنظر مرحوم سخدري به تمرين و تعليم فنون کشتي آزاد و فرنگي پرداخت. سال 1329 در مسابقه‌هاي پهلواني تهران شرکت نمود. در آن زمان بازوبند پهلواني نزد پهلوان عباس زندي بود. وفادار موفق به کسب بازوبند پهلواني اين رقابت‌ها مي‌شود و در سال 1330 بر تمام حريفان خود غلبه مي‌کند. در سال 1331 تمام پهلوانان تصميم مي‌گيرند که بازوبند را از وفادار بگيرند و نگذارند که 3 ساله شود و تمام دست‌اندرکاران فدراسيون کشتي از شادروان تختي مي‌خواهند که در اين مسابقه شرکت نمايد که ايشان قبول نکرده و مي‌گويد که من با پهلوان وفادار دوستي و رفاقت بسيار نزديکي دارم ولي دوستان از او مي‌خواهند کشتي بگيرد. پهلوان وفادار متوجه مي‌شود که مرحوم تختي هم در اين مسابقه شرکت خواهد کرد. در شب فينال مسابقه‌هاي کشتي که بين مرحوم وفادار و مرحوم تختي آغاز مي‌شود تمام جمعيت منتظر تماشاي کشتي دو پهلواني بودند که روي تشک رفته بودند. گل کشتي را آقاي جعفر شيرخدا خواند و تمام جمعيت فکر مي‌کردند که تختي برنده مسابقه خواهد شد اما وفادار که به کشتي پهلواني و چوخه تسلط کامل داشت با فن کنده بر حريف غلبه نمود و براي هميشه صاحب بازوبند شد. از آن تاريخ به بعد پهلوان وفادار عضو تيم ملي شده و در مسابقه‌هاي جهاني و المپيک شرکت کرد.

خاطره‌اي از پهلوان وفادار و ابراهيم آزمون

در سال 1341 و در مسابقه‌هاي قهرماني کشور که در تهران انجام مي‌شد، پهلوان وفادار اعلام کرد که قصد دارد به گرمابه برود و هر کدام از بچه‌ها که دوست دارند مي‌توانند او را همراهي کنند. وي هنگامي که به گرمابه رفت تعداد زيادي از دوستان همچون پهلوان شورورزي، مرحوم گلمکاني، پهلوان بهادري و ديگر عزيزان که نام‌شان به خاطرم نيست با ما به گرمابه آمدند. در ابتدا 2 تن از خادمان گرمابه براي ماساژ پهلوان جلو آمدند اما اندام ورزيده و بازوان ستبر پهلوان وفادار آن‌قدر بزرگ بود که کارگران بعد از ماساژ وي از نفس افتاده بودند. يکي ديگر از خاطرات من از پهلوان وفادار به منش وي برمي‌گردد. او آن‌قدر مردم‌دوست بود که هميشه دنبال حل مشکلات بود. روزي به همراه وي به در منزل رسيديم. ديديم عده‌اي از کساني که مشکل دارند پشت در منزل پهلوان وفادار ايستاده بودند.



نظرات شما عزیزان:

امير
ساعت15:22---22 دی 1394
درسته بازوبندو از پهلوان تختى برد اما منش وخلق وخوى وفادارکجا وتختى پهلوان کجا!!! مرحوم دايى پدرم ميگفت دهه سى با احمد وفادارهروقت تو توپخونه وارد کافه (واسه عرق خورى)ميرفتيم همه به احترام ما بلند ميشدند!!!!بعدتو يه الف بچه وارد خونه ميشى جواب سلاممو نميدى!!!آخه پيربود وگوشاش ضعيف, سلام دادم نشنيد .....

امید وفادار
ساعت22:38---15 آذر 1394
پدربزرگم اسطوره ای در کشتی بود که همیشه به نیکی یادش میکنند و الگویی شد برای ما اینده داران

ستار صادقی
ساعت13:44---4 تير 1394
پهلوان وفادار درگزی هستن و همشهری اینجانب آقا امین نه قوچانی اسطوره من تو چوخه حاج احمد آقا وفادار هستش.(زنده باد درگز و پهلوانانش)

محمد رضا وفادار
ساعت12:40---18 آبان 1393
لاغري به تن بهانه مكن
هوس گود زورخانه مكن
نتوان شد به سهل و آساني
پهلوان احمد خراساني
روحش شاد


امین گندمکار
ساعت2:44---6 شهريور 1393
دروود بر جهان پهلوان وفادار

پهلوان نامی که همچون دیگر بزرگان قوچان نامش پایدار و جاودانه خواهد ماند

روحت شاد ویادت گرامی باد


هادی محمدپور
ساعت13:32---11 تير 1393
بنام خدا
رستم نه چندان دور ایران روحت شاد یادت گرامی احمد وفادار ایران


هادی
ساعت13:25---11 تير 1393
بنام خدا
یل هچون احمد وفادار = رستم نه چندان دور ایران،
روح شاد یادش گرامی


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : چهار شنبه 29 شهريور 1392برچسب:پهلوانان صاحب بازوبند پهلوانی, | 10:43 | نویسنده : مجید حیدری |